آیا شرکتهای ساعت کار با شرکای خردهفروشی را کنار خواهند گذاشت؟
همانطور که برندهای ساعت شبکه های جهانی شرکای خرده فروشی خود را هرس می کنند.
آنها در حال تجزیه و تحلیل هستند که آیا بهتر است فروشگاه های آجر و ملات که مستقیماً اداره می شوند خود را باز کنند مستقیماً از طریق تجارت الکترونیک به مصرف کنندگان بفروشند یا حداکثر پشتیبانی را از فروشندگان مجاز باقی مانده ارائه دهند.
همانطور که برندهای ساعت شبکه های جهانی شرکای خرده فروشی خود را هرس می کنند آنها در حال تجزیه و تحلیل هستند که آیا بهتر است فروشگاه های آجر و ملات که مستقیماً اداره می شوند خود را باز کنند.
مستقیماً از طریق تجارت الکترونیک به مصرف کنندگان بفروشند یا حداکثر پشتیبانی را از فروشندگان مجاز باقی مانده ارائه دهند.
هرگز در پاسخ به این معما تردید زیادی وجود نداشته است و پاسخ ها برای شرکت هایی مانند : ساعت رولکس Rolex و ساعت پتک فیلیپ Patek-philippe که تقریباً منحصراً از طریق شرکا کار می کنند و ساعت اودمار پیگه Audemars Piguet که می خواهد تمام ساعت هایش از طریق فروشگاه های مارک دار به فروش برسد، بسیار متفاوت است.
توماس بایلود، مشاور صنعت ساعت و کارشناس بازاریابی مستقر در سوئیس، اعداد و ارقام را برای سرنخ هایی در مورد اینکه این صنعت ممکن است بعد از آن پیش برود، خرد می کند.
پس از دههها تلاش برای افزایش نفوذ خود در بازارها، به نظر میرسد که برندهای ساعت در حال حاضر عقبنشینی کرده و شروع به قطع شبکههای خردهفروشان مجاز خود کردهاند.
در حالی که پیشبینی میکنند که حاشیه عملیاتی آنها بهبود یابد.
در یک توسعه مرتبط، صنعت ساعت بالاخره متوجه شد که انحصار در ساعتهای لوکس حیاتی است و آنها باید از تولید بیش از حد محصول خودداری کنند.
برای سالم نگه داشتن ترازنامه (یا حداقل تلاش برای آن)، بازیگران باقی مانده در صنعت ساعت (برندها، توزیع کنندگان، خرده فروشان) برای اینکه چه کسی سود حاشیه فروش خانه را به دست آورد، مبارزه می کنند.
“بدون واسطه، فقط فروش مستقیم به مصرف کننده!” اعلامیه Audemars Piguet در نیمه دوم سال 2018 حداقل بسیار واضح بود.
استراتژی François-Henry Bennahmias، مدیرعامل این برند، در چارچوب اعلام خروج وی از SIHH رونمایی شد.
این یک روند اصلی برای مارک های ساعت را برجسته می کند: یکپارچه کردن شبکه توزیع آنها بیشتر و بیشتر. در مورد AP، این شرکت میخواهد هر یک از ساعتهایش از زیر سقف Audemars Piguet فروخته شود، ترجیحاً مالکیت مستقیم آن مانند AP House آن که سال گذشته در هنگ کنگ افتتاح شد (به تصویر بالا مراجعه کنید).
مثال دیگر: در مصاحبه ای با NZZ (Neue Zürcher Zeitung) در 23 مارس 2019، ژان کریستف بابین، مدیرعامل بولگاری، اعلام کرد که می خواهد نقاط فروش خود را از 600 به 300 کاهش دهد. اکنون 300 فروشگاه باقی مانده است. 85 درصد از فروش را تشکیل می دهد و مردی که در راس این برند رومی قرار دارد، که در سال 2011 به گروه LVMH پیوست مطمئن است که با تمرکز مجدد بر فروش نیمی از شرکای خود به آنها اجازه می دهد تا برند را بهتر تبلیغ کنند، که باید این امکان را فراهم کند.
ساعت بولگاری Bvlgari پانزده درصداز تجارت از دست رفته را بازیابی می کند.
اکثر برندهای بزرگ در حال حاضر این محاسبه را انجام می دهند و دیگر در بیان شفاف و آشکار آن تردیدی ندارند. اما چیزی که آنها لزوماً اعتراف نمی کنند این است که در بیشتر موارد، یک جوکر در جیب خود دارند.
اگر شما یک مصرف کننده هستید، پس این مقاله باید به توضیح کمی از آنچه در فضای فروش ساعت مچی می آید و همچنین به توضیح برخی از فعالیت های فعلی که بسیاری از خریداران ساعت احتمالا تجربه می کنند کمک کند.
بیایید نگاهی به برندهای سبک زندگی بیندازیم تا درک کنیم.
این برندها بدون پیچیدگی و گذشته ای به کوتاهی طول عمرشان، ریسک می کنند و آزمایش های جدیدی را امتحان می کنند. در طول بازی Baselworld 2018، کل کارکنان برند دانیل ولینگتون صبح یکشنبه نمایشگاه را ترک کردند و فقط بارمن و دی جی باقی ماندند.
از نمایشگاهی که قبلاً به شش روز کاهش یافته بود، تیمهای فروش فقط سه روز از پنجشنبه تا شنبه را در غرفه سپری کردند. در این سه روز چه کردند؟
آنها فروشندگان شبکهشان را حفاری کردند و تمام کسانی را که دنبال نمیکردند (یا برند دیگر نمیخواست) را قطع کردند.
به دست آوردن ارقام رسمی برای این کمپین جداسازی غیرممکن است، اما یک فرضیه برای آشکار کردن ماهیت وایلد کارد کافی است: فرض کنیم در این سه روز، فیلیپ تایساندر سوئدی، بنیانگذار و مالک این برند، 20 را بسته است.
از شبکه او و این که منجر به کاهش 20٪ در فروش او شد. این برند سوئدی که در فروش آنلاین از طریق پورتال رسمی خود بسیار فعال بود، به طور منطقی توانست انتظار داشته باشد که از طریق این کانال مستقیم، بخشی از فروش خود را بازیابی کند.
بیایید با تخمین اینکه فقط نصف است یعنی 10٪ بدبین باشیم. این به برند اجازه می دهد تا 50 درصد سود خود را افزایش دهد! چگونه؟
با حذف واسطه ها – توزیع کنندگان و خرده فروشان – این برند می تواند حدود 70٪ از ارزش عمومی قیمت ساعت های خود را بازیابی کند و به لطف این جریان فروش مستقیم، سود خود را تا 400٪ افزایش دهد.
محاسبه به سرعت انجام می شود، سود برابر است با حاشیه ضرب شده در مقدار. ضرر 20 درصدی حجم با 50 درصد حاشیه اضافی جبران می شود که سود 30 درصدی را به جا می گذارد.
این احتمالاً به ساقی اجازه میداد تا تا سهشنبه در پایان بازل ورلد روی غرفه کوکتل بخورد.
موج شکست دیجیتال، مشتری نهایی هدفمند
این روند جدید فروش مستقیم به مصرف کننده در حال حاضر هیئت مدیره اکثر برندها را تکان می دهد و مانند الدورادو جدید ساعت سازی طنین انداز می شود.
در زمانی که فروش برای بسیاری از آنها کاهش یافته است. در واقع، هجوم به حاشیه بازار به دلیل ترکیب دو پدیده ممکن شده است – اولین که به عنوان یک محرک عمل کرد، حدسی است دوم، برگشت ناپذیر، ساختاری است.
در سال 2009، شکاف هوایی اقتصادی در اقتصاد جهانی زنگ خطری برای صنعت ساعت سوئیس بود.
اکثر برندها توانستند با موفقیت آن را جذب کنند و شش سال رکورد فروش را به دنبال داشت. اما بحرانی که در سال 2015 آغاز شد تأثیر بسیار عمیق تری داشت، زیرا به طور رسمی تا پایان سال 2018 ادامه یافت.
(به طور رسمی، زیرا به طور غیررسمی همه برندها بدون آسیب ظاهر نشده اند.) رکود اقتصادی جهانی، ظهور مچ بند های متصل (یک اصطلاح) من به «ساعتهای هوشمند» ترجیح میدهم) و تغییر در رفتار خرید مصرفکننده، عوامل اصلی هستند که ممکن است دلایل این رکود در فروش ساعت را توضیح دهند – بهویژه که در طی این چهار سال بین سالهای 2015 و 2018، بازار دیجیتال، همان یک که قبلاً بازاریابی را به روشی اساسی متحول کرد، به توزیع گسترش یافت و پایه های تجارت سنتی را تغییر داد.سه اصل به هم ریخته توسط اینترنت
چگونه فناوری دیجیتال می تواند این مدل سنتی را متحول کند؟
فضای دیجیتال سه پارامتر اساسی را تغییر می دهد: مفاهیم زمان، مکان و اطلاعات.
این دو مورد اول را حذف می کند و سومی را فراوان و رایگان می کند، در حالی که اطلاعات قبلاً کمیاب و گران بود.
با این حال، اگر اقدام خرید مصرف کننده را تجزیه و تحلیل کنیم، دقیقاً این سه پارامتر را پیدا می کنیم، زیرا مشتری در یک لحظه (زمان) معین برای دریافت اطلاعات یک محصول (خدمت) به یک فروشگاه (فضا) می رود. پارامترهای اول و آخر گران ترین هستند.
آنها هستند که بیشترین حاشیه را همراه با سهام ایجاد می کنند.
با ترکیب دیجیتال با در دسترس بودن سهام آنلاین، برندها می توانند عوامل اصلی هزینه را حذف کنند، در حالی که در کل مجموعه خود انتخاب هایی را به مشتریان ارائه می دهند که خرده فروش هرگز قادر به رقابت با آنها نخواهد بود.
مهمتر از همه، فروش مستقیم اطلاعات کلیدی را در اختیار برندها قرار می دهد که به شدت از دست داده اند: دانش فروش. این اطلاعات برند را قادر می سازد تا فروش خود را در زمان واقعی در بازارها بداند و در نتیجه عملیات تجاری، کمپین های بازاریابی و تولید خود را بهینه کند: جام مقدس.
اگر این مفهوم مزایای زیادی دارد، چرا برندها زودتر آن را قبول نکردند؟
اول، زیرا تا همین اواخر، هیچ جایگزینی برای فروش در فضای فیزیکی وجود نداشت. چندین برند لوکس سعی کردند فروشگاه های خود را در دهه 2000 باز کنند، اما به سرعت متوجه شدند که کسب و کار اصلی خود را ترک می کنند و خرده فروشی به دانش خاصی نیاز دارد. این موضوع با ظهور اینترنت تغییر کرد.
کاربران اینترنت به تدریج مصرف کننده شدند و حتی اگر دموکراتیک شدن فروش آنلاین زمان بر باشد، میانگین سبد خرید هرگز از افزایش تدریجی متوقف نشده است.
هنگامی که کاربران اینترنت در نهایت آماده خرید ساعت به صورت آنلاین شدند، ترمز اول از طرف مارک ها آمد. فروش یک موضوع قلمرو است، و آنها به ویژه از این واقعیت که خرده فروشان به قلمرو سایر همکاران در منطقه اطراف تجاوز می کردند قدردانی نکردند.
وقتی به سطح توزیع کنندگانی بروید که طبق قرارداد از صادرات به کشور دیگر منع می شوند، بدتر است. با این حال، از قضا، اغلب این برندها هستند که به طور غیرمستقیم واسطه ها را به سرپیچی از ممنوعیت های فروش آنلاین سوق داده اند.
آنها زمانی که به طور سیستماتیک سهامی را که آشکارا بالاتر از ظرفیت فروش آنها بود در اختیار آنها قرار دادند، آنها را مجبور به انجام این کار کردند.
در این زمینه برای مارکهای ساعت دشوار است که آنچه را که از شرکای خود امتناع کردهاند اعمال کنند و بهطور رسمی آنلاین بفروشند، بهویژه که اولین برندی که از خط خارج میشد بلافاصله توسط شبکه فروشندگان تحریم میشد.
ریسک فوق العاده ای داشت. اما با بحرانی که از سال 2015 آغاز شد، صنعت ساعت سازی به طور کلی نوعی صرفه جویی عمومی را تجربه کرد.
وقفه ای در مقاومت در همه سطوح وجود داشته است. رقابت برای مصرف کننده نهایی می تواند آغاز شود و نبرد حاشیه راه اندازی شد.
خدمات، تجربه مشتری در فروشگاه و تماس فیزیکی با ساعت چطور؟ همانطور که در نمودار نشان داده شده است، برندی که مستقیماً می فروشد می تواند تصمیم بگیرد که نیمی از قیمت یک ساعت را به تجربه مشتری اختصاص دهد.
با تعمیم این حاشیه به یک ساعت لوکس فروخته شده به قیمت CHF 40،000، فروش مستقیم به برند اجازه می دهد تا 20،000 فرانک فرانک را خرج کند تا تجربه ای فراموش نشدنی را برای مشتریان خود فراهم کند. کدام خرده فروش قادر به رقابت با چنین سرمایه گذاری است؟
در این زمینه، تکلیف خرده فروشان چند برند چه خواهد شد؟
ژان کلود بیور در بهار 2018 گفت: «متخصص باشید یا به ساعتسازانی که مستقیماً میفروشند ببازید».
بازیها به پایان رسیدهاند و رقابت برای کسب تخصص، بسیاری از خردهفروشان را مجبور به تبدیل شدن به بازار خواهد کرد. اما آنها مطمئناً آخرین کلمه خود را نگفته اند. هنگامی که فناوری امکان اتصال به شبکه خرده فروشی، قابلیت ردیابی خدمات و افزایش فروش در فروشگاه ها را فراهم می کند، شاید دیجیتال بهترین شریک آنها باشد.
تماشای توزیع در مدل کسب و کار سکولار
مدل کسبوکار چند صد ساله مرتبط با توزیع ساعت مبتنی بر شبکهای از واسطهها است که بهطور متوالی مالک ساعتها و انتقال آن به مصرفکننده نهایی هستند.
ارائه یک انبار دائمی ساعت به مشتریان بالقوه که صبورانه منتظر بازدید آنها از یک فروشگاه است، یک مدل تجاری بسیار گران است، و بنابراین در حاشیه بسیار حریص است.
خردهفروش، آخرین حلقه در زنجیره توزیع، سه هزینه اصلی را متحمل میشود: هزینههای اجاره فروشگاه (محل)، حقوق کارکنان (سرویس)، و ساعتهای متعلق به (سهام). این تا حد زیادی حاشیه های بالای آنها را توجیه می کند. این رویکرد علاوه بر گران بودن، یک سوگیری اساسی نیز ایجاد میکند: مدل کسبوکار برندهای ساعت، بیش از هر چیز، شامل فروش ساعت به واسطهها (به اصطلاح «فروش») است و فروش آنها را به واسطهها واگذار میکند.
مصرف کنندگان (فروشنده). بنابراین، خردهفروشی سنتی ساعت، صنعتی است که میفروشد و به «عمدهفروشی» فکر میکند و پیوند را با مشتری نهایی واگذار میکند.
این مثال نظری بر اساس فروش یک ساعت اولیه ساخت سوئیس، یک مدل اتوماتیک سه دست، به توزیع کنندگان بین المللی است. هزینه تولید برای چنین مدلی حدود 175 فرانک فرانک است.
از آنجایی که این برند حاشیه معقولی 50 درصدی می گیرد، 175 فرانک فرانک به آن اضافه می کند که می تواند با سود ناخالص (140 فرانک فرانک) و بودجه بازاریابی (35 CHF) محاسبه شود. .–) معادل 10% قیمت فروش مجدد به واسطه ها. (توجه داشته باشید که، به طور کلی، توزیع کنندگان CHF 35.- را در هزینه های بازاریابی تکرار می کنند، و بودجه بازاریابی را در مجموع به 70 CHF می رساند.-.) 350 CHF بدست آمده، ارزش کارخانه نامیده می شود و نشان دهنده گردش مالی برند است.
واسطههای مثال ما 65 درصد قیمت نهایی یا 650 فرانک را نشان میدهند.
این قیمت ساعت را به قیمت فروش در فروشگاه (بدون مالیات) 1000 فرانک فرانک میرساند.
در صورتی که این برند تصمیم به فروش مستقیم داشته باشد، از نظر تئوری می تواند سود خود را در 5 (+ 400٪ افزایش) ضرب کند، در حالی که بودجه بازاریابی خود را 14٪ افزایش می دهد (از 70.00 CHF به 80.00). از طرف دیگر، اگر اولویت آن به حداکثر رساندن تجربه مشتری باشد، می تواند نیمی از قیمت ساعت را به بازاریابی اختصاص دهد و در عین حال فروش آن را دو برابر کند.
واسطه ها، ضد حمله در حال حرکت است!
پیشگامان فروش آنلاین ساعت، واسطه ها – خرده فروشان پیشرو – اکنون خود را در جعبه پاندورا که باز کرده اند گرفتار می بینند. برندهای معتبر ساعت که برای اولین بار با این روند مبارزه کردند، اکنون به سرعت وارد حلقه شده اند. آنها مستقیماً خطاب به مشتریان نهایی هستند.
خرده فروشان هنوز حرف آخر خود را نگفته اند. انقلاب دیجیتال همچنین راه حل های جدیدی را برای آنها به ارمغان می آورد.
دو روند امیدوار کننده:
واقعیت افزوده: تجربه کاربری کلید فروش موفق است و به لطف تلفن همراه خود، مشتری میتواند با نمایشگرهایی که زنده میشوند، ساعتهایی که به شما داستان میگویند و شما میتوانید تجربه بهتری در فروشگاه داشته باشد. به صورت مجازی امتحان کنید
خدمات سفارشی: خرده فروشان بیشتر و بیشتری خدماتی را به مشتریان ارائه می دهند که در ازای آن پولی دریافت نمی کنند، زیرا آنها برای امتحان ساعت در فروشگاه وارد می شوند و بعداً آن را به صورت آنلاین خریداری می کنند.
سیستمهای جدیدی مانند Meotion در حال پیادهسازی هستند تا بتوانند تعامل با مشتری در فروشگاه را واجد شرایط کنند و حتی اگر بعداً آن را به صورت آنلاین خریداری کنند، کمیسیون دریافت کنند.