سلب مسئولیت: ورق زدن ساعت بد است.
استفاده از تکنیک های مشکوک برای به دست آوردن و چرخاندن یک ساعت عالی که برای همیشه در لیست انتظار قرار می گیرد و بسیاری از افراد که واقعاً آن را می پوشند و آن را گرامی می دارند هرگز نخواهند داشت.
برای مدت طولانی به سرگرمی مورد علاقه ما آسیب می رساند.
این بخشی از دلیلی است که وقتی فرصت داشتم آن را ورق بزنم، ساعت امگا سواچ اورانوس Omega-swatch-mission-to-uranus را نگه داشتم – ساعتی 250 دلاری که در روز پرتاب گرفتم و می توانستم ظرف چند ساعت به قیمت 3000 دلار فروخته شود.
امروز، بیش از یک سال بعد، و با همکاری جدید سواچ که بهتازگی معرفی شده است، به این فکر میکنم که آیا با ورق زدن ساعتی که تبدیل به ساعتی فراگیر و قابل تعویض در خردهفروشی یا نزدیک به انبوه شده است، تماس درستی انجام دادهام یا خیر.
ببینید، ساعت امگا سواچ ماموریت به ماه Omega-swatch-mission-to-moon اصلاً شبیه ساعتهای گرانقیمتی نیست که قبلاً به آنها اشاره کردم – محصولات واقعا استثنایی و مطلوبی که توسط شرکتهایی مانند: Rolex، Patek Philippe، Audemars Piguet و دیگران ساخته شدهاند.
اینها ساعتهایی هستند که مردم سالها تلاش میکنند تا بتوانند از پس خریدشان برآیند، و زمان خریدشان را برای نشان دادن لحظهای قابل توجه در زندگی حرفهای یا شخصیشان تعیین میکنند، اما کارکنان بوتیک به آنها میگویند که شانس (کم!) آنها برای خرید این ساعت بسیار زیاد است.
در همین حال، افرادی با تکنیکهای مشکوک این ساعتها را به دست میآورند.
فقط چند روز بعد قطعهی تازهشان را بهصورت آنلاین فهرست میکنند بدون استفاده به افراد فهرست انتظار فرصتی میدهند تا قطعه مورد نظر خود را – با هزینهای هزاران (یا دهها هزار) بیشتر از قیمت خرده فروشی این همان چیزی است که به آن “تلنگر زدن” می گویند.
این یک عمل وحشتناک است دوستان معدودی که من در بوتیکهای برخی از این برندها کار میکنند، در واقع تمام تلاش خود را میکنند تا در مورد مشتریان خود تحقیق کنند و احتمال برگرداندن ساعتهای تازه اختصاص داده شدهشان را به حداقل برسانند.
در مقابل، MoonSwatch یک قطعه ارثی نیست.
این چیزی نیست که مردم به طور انبوه آرزوی داشتن آن را دارند – یک هفته قبل از عرضه آن، هیچ کس نمی دانست که هرگز وجود خواهد داشت، و منظور من فقط ساعت نیست.
بلکه کل مفهوم سواچ و یکی از خواهران لوکس آن است. برندهای زیر چتر گروه سواچ با قیمتی بسیار مقرون به صرفه گرد هم می آیند.
بنابراین، من فکر میکنم که میتوانیم این واقعیت را رد کنیم که بالهها امکان دستیابی به ساعتی را که امیدوارند روزی از دستشان برمیآیند، از آرزوهای مادام العمر خلاص کنند.
MoonSwatch در اوایل به دلیل مفهوم بدیع و به دلیل کمیاب سازمان یافته – و خشمگین – تقاضای زیادی داشت، جایی که سواچ محصولی را روانه بازار کرد که به سادگی در مقادیر کافی در دسترس نبود و سپس نتوانست یا نمی توانست آن را افزایش دهد.
تولید را به اندازه کافی سریع افزایش دهید تا تقاضا را برآورده کنید.
دنیای به اصطلاح توسعهیافته حول اعتیاد ما به ارضای آنی و اعتقاد ما به این موضوع میچرخد که نه تنها میخواهیم، بلکه سزاوار آن هستیم که هر آنچه را که میخواهیم به همان سرعتی که برای ضربه زدن روی دکمه «اکنون بخریم» داشته باشیم، داشته باشیم.
زمانی که سواچ گفت که MoonSwatch را تنها در تعداد انگشت شماری از فروشگاههای خود در سراسر جهان در دسترس قرار میدهد و مشتریان فقط مجاز به خرید دو قطعه خواهند بود – که به زودی به یک قطعه کاهش یافت – تقاضا افزایش یافت زیرا همه میخواستند چیزی را داشته باشند که دیگران نمیتوانند داشته باشند.
قبل از سپیده دم، به وین، اتریش رفتم تا ببینم این هیاهو چگونه شکل می گیرد و مردم چگونه رفتار می کنند، چه انتظاراتی دارند و سواچ با مشتریان خود در چنین روز مهمی چگونه رفتار می کند.
از آنجایی که اتریشی ها آنقدر باهوش هستند که در سحر از خواب بیدار شوند و در صف یک ساعت بیوسرامیک پلاستیکی قرار بگیرند (چه برسد به اینکه شب را در خیابان های بیرون فروشگاه بگذرانند!)، من خوش شانس بودم و در میان آن 100 نفری بودم که MoonSwatch گرفتند.
در روز 1. همانطور که در بررسی خود گفتم، گزارش کامل نمی شد بدون اینکه من فوراً ساعت را به صورت آنلاین، این بار در Chrono24 فهرست کنم تا ببینم چه اتفاقی می افتد و میزان تقاضا را بسنجیم.
ساعتی را که به تازگی به قیمت 250 یورو به قیمت 2770 یورو (در آن زمان 3000 دلار) خریداری کرده بودم، لیست کردم و منتظر ماندم تا ببینم چه اتفاقی خواهد افتاد.
خیلی زود، از فلیکس خاصی در آلمان پیشنهادی دریافت کردم که پیشنهاد خرید ساعت من را داد. من همه چیز داشتم: ساعت با مدارک در دست و یک پیشنهاد در حال انتظار از مبلغی مضحک برای یک ساعت ارزان و، صادقانه بگوییم، یک ساعت یکبار مصرف که به زودی در تعداد نامحدودی تولید خواهد شد. تصمیم گرفتم ساعت را نگه دارم، زیرا آن زمان، مثل الان: از ورق زدن ساعت و کاری که با سرگرمی ما می کند متنفرم.
نکته اینجاست: MoonSwatch، اگرچه در ابتدا در دسترس محدود بود، اما همیشه قرار بود در مقادیر بسیار زیاد تولید شود، بنابراین افرادی که حق بیمه مضحکی را در بازار باله می پردازند، صرفاً برای داشتن ساعت این هزینه را نمی پردازند، بلکه برای داشتن ساعت نیز هزینه می کنند.
اول آن را داشته باشید و این در کتاب من تفاوت بزرگی ایجاد می کند.
بنابراین، این چیزی است که برای مدت طولانی دندههای من را خرد میکند.
اولاً، در هر زمینهای از زندگی، اگر میخواهید زودتر از دیگران صاحب یا انجام کاری شوید، باید برای آن امتیاز حق بیمه بپردازید.
از پست درجه یک گرفته تا پرواز در مقابل اتوبوس، مفهوم پرداخت بیشتر برای صرفه جویی در زمان را پذیرفته ایم. باید تاکید کنم که بین خرج کردن بیش از حد خردهفروشی برای ساعت امگا سواچ Omega Swatch و خرج کردن بیش از حد خردهفروشی برای Rolex در لیست انتظار تفاوت وجود دارد، زیرا اولی مطمئناً میتوانید خریداری کنید، در حالی که ممکن است برای همیشه در لیست انتظار رولکسی که میخواهید باشید ساعتی که دیگران موفق به دریافت آن خواهند شد.
از نظر من، چرخاندن MoonSwatch با چرخاندن یک ساعت لوکس در لیست انتظار متفاوت است، زیرا با MoonSwatch، شخص برای اطمینان از مالکیت ساعت در هر مقطع زمانی، هیچ حق بیمه ای پرداخت نمی کند، بلکه صرفاً برای داشتن آن است.
آن را قبل از دیگران و در دنیای امروزی اینفلوئنسرها و دنیای نازک رسانههای اجتماعی «آنچه شما دارید همانی است که هستید»، صرف ۲۷۵۰ دلار برای تکان دادن ساعت فیروزهای آن لحظه برای خیلیها بیمعنی است – در حالی که دیگران باید آن را دنبال کنند.
مثال قبلی من، فقط سوار اتوبوس می شود و کمی دیرتر به مهمانی می رسد.
دوم، برای خرید MoonSwatch نیازی به تاریخچه خرید شش رقمی ندارید.
بله، تعداد فروشگاهها بسیار محدود بود – رویهای که ما بارها در اینجا در aBlogtoWatch و در پادکست هفتگی aBlogtoWatch مورد انتقاد قرار دادهایم – و من برای کسانی که یا بهطور منطقی نزدیک به فروشگاه Swatch زندگی نمیکنند یا کسانی که، به دلایل شخصی، نمی توانست در اقدام مضحک صف بندی یک محصول مصرفی شرکت کند.
با این حال، از طرف دیگر، بسیاری از آنها وقت خود را صرف سفری طولانی و کمپ کردن در بیرون از فروشگاه میکنند، و اگر ساعتی را میخواهید که از این طریق به دست آوردهاند، باید هر چقدر که میخواهند بپردازید. سرویس.
” من از دوستان داشتم میگفتند کسانی که به دلایلی خارج از کنترل خود نتوانستهاند این سفر را انجام دهند، نباید در بازار خاکستری حق بیمه بپردازند، بلکه بتوانند در خردهفروشی یکی را بخرند، که من میگویم، مسئله حل این مشکل به طور کامل به سواچ تعلق می گیرد و نه به کسانی که کالایی با دسترسی محدود (به طور موقت) در بازار آزاد دریافت کرده اند.
معمای این است که به راحتی می توان استدلال کرد که کسانی که در روز راه اندازی در خارج از فروشگاه سواچ صف می کشند، این کار را انجام می دهند تا از کسانی که در خانه مانده اند سود ببرند، اما گزینه انجام این کار برای هرکسی که در آن روز وقت آزاد دارد باز است.
مایل به انجام یک سفر (در زمان هایی مانند صف ها، سفر صدها مایل) و اگر این خیلی فداکاری به نظر می رسد، همیشه می توانید به شخص دیگری پول بدهید تا این کار را برای شما انجام دهد، که عمدتاً همان چیزی است که در بازار خاکستری در آن روزهای اولیه MoonSwatch اتفاق افتاد – و مطمئناً در مورد ساعت های Swatch Blancpain Fifty Fathoms اتفاق خواهد افتاد.
من با افکار زیر پایان خواهم داد: اولاً، هیچ کس نیازی به داشتن یک ساعت پرهزینه و گران قیمت ندارد که دیگران نیز به زودی آن را داشته باشند – اما اگر بخواهند، باید حق بیمه بپردازند.
دوم پیوستن به گروه کسانی که فکر میکنند انجام میدهند به این معنی است که شما باید با طرز فکر آنها سازگار شوید، که در این مورد، به معنای صرف صدها یا حتی هزاران دلار بیش از ارزش ذاتی یک محصول فقط برای این است که در ابتدا آن را به رخ بکشید.
سوم، شادی و ارزشی که از خرید یک کالای تولید انبوه «اول» به دست میآورید احتمالاً به اندازه خاطره صدمین شام ستارهدار میشلن خود زودگذر خواهید یافت.
چهارم، من به محصولات مصرفی یکبار مصرف بسیار گران قیمت نگاه می کنم – که اشتباه نکنید.
هر ساعت بیوسرامیکی که با باله فروخته می شود – به عنوان مالیات بر ثروتمندان نگاه می کند.
این توزیع مجدد ثروت از ثروتمندان احمق (و ثروتمندان احمق) است که مستقیماً به شخصی پایین تر در زنجیره غذایی مالی که گزینه ای برای کسب درآمد از طرف دیگر، راه اندازی کمپ در خارج از فروشگاه سواچ است.
آیا آنهایی که عقل سلیم دارند نباید این توزیع مجدد را جشن بگیرند و چند ماه بعد بروند و یک MoonSwatch را از خرده فروشی بخرند؟
همچنین باید اضافه کنم: قدردانی بلندمدت موضوع دیگری است.
به نظر من داشتن یک ساعت مچی برای چندین سال یا بیشتر و فروش آن به ارزش بازار یک بازی منصفانه است، حتی اگر چنین امکاناتی با قیمت های متورم شده از بازار باله ها ایجاد شود.
برقراری تماس های مناسب در مورد اینکه از کدام برند یا ساعت ساز حمایت شود (و من نمی گویم که خرید رولکس یک نبوغ سرمایه گذاری است، بلکه به داستان های ارزش باورنکردنی مانند داستان های کنستانتین چایکین، لوئیس ارارد و آلن سیلبرشتاین اشاره می کنم، MB&F، و بسیاری دیگر) و سپس سود بردن از این تصمیم.
فروش چنین ساعتی به مبلغ قابل توجهی بیش از یک ساعتی که برای آن پرداخت شده است برابر با برگرداندن آن نیست – اما تنها در صورتی که یک ساعت آن را از راه های قانونی تهیه کرده باشد و چندین سال مالک آن باشد.
من مطمئن هستم که همه میتوانیم موافق باشیم که چرخاندن ساعت بد است، اما تعجب میکنم که آیا حالت MoonSwatch (و Swatch Fifty Fathoms) متفاوت نیست؟
من فکر میکنم دلیلش این است که این ساعت صرفاً توسط افرادی ایجاد میشود که مایلند هزاران دلار را صرف خردهفروشی صرف کنند تا یک ساعت تولید انبوه را به رخ بکشند که بقیه نیز به زودی به آن دسترسی خواهند داشت.
آیا آنهایی که عقلشان بیشتر از پول است، نباید بتوانند از کسانی که پول بیشتری از عقل دارند سود ببرند؟
این سوالی است که من را درگیر کرده است و مشتاقانه منتظر خواندن نظر شما در بخش نظرات هستم.